بگفتندم ز هر رمزی بیانی
نمودندم ز هر نامی نشانی
ببخشیدند چون تابی تمامم
بدخشی لعل بنهادند نامم
صبا گر بگذرد بر خاک پایت
عجب گر دامنش مشکین نباشد
ز مروارید تاج خسروانیت
یکی در خوشه پروین نباشد
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیده شماره ۱۴
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود
حافظ » غزلیات » غزل شماره ۲۲۶
هر خاک که در دست گرفتی همه زر شد
شد لعل و زمرد ز تو سنگی که گزیدی
مولوی » دیوان شمس » غزلیات » غزل شماره ۲۶۲۶
برآراسته قلب شاه از نبرد
چو کوهی که انباشد از لاجورد
نظامی » خمسه » شرف نامه » بخش ۱۶ - پیکار اسکندر با لشگر زنگبار